الو

ساخت وبلاگ

الو

تو این سالها فقط به این فکر میکردم که چرا نمیبینمت اما الان میدونم چون رفتی یه شهر دیگه همون شهری که من بعد از ازدواح رفتم همون شهری که هر روز تو راه برگشت به خونه به خاطر شنیدن صدات پنح ایستگاه رو پیاده برمیگشتم خونه و هر روز از کیوسک توی راه بهت زنگ میزدم وقتی میگفتی الو ابا همون یک کلمه انگار ساعتها باهام حرف میزدی همون اول راه با صدات مست میشدم و نمیدونستم کی رسیدم خونه.هیچ وقت جرات نمیکردم جمله بعد الو رو بشنوم میترسیدم نمیدونم از چی شاید میترسیدم اسم دیگه ای رو صدا بزنی و اونوقت من.......هنوز هم وقتی میام تو اون شهر هوای دلم پر میزنه پیش صدای الو پشت کیوسک تلفن آخه دیگه هیچوقت بعد برگشتن صدات رو نشنیدم.آخه سر قولت نموندی آخه شمارت رو عوض کردی....

نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۶ساعت 0:15 توسط مریم|


آخرين مطالب

» تردید
» الو
» 900209
» کاش
» عشقم پیدا شد
» ببخش
» خاطرات
» حسم
» خاطرات
» گم شده

عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 900209 بازدید : 215 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 0:17